معنی سیاره قطبی

حل جدول

سیاره قطبی

جُدَی


هفتمین سیاره

اورانوس هفتمین سیاره از نظر نزدیکی به خورشید وچهارمین سیاره از نظر اندازه و سومین سیاره از نظر جرم درمنظومه شمسی است.

فرهنگ فارسی هوشیار

قطبی

‎ میخی، پرک چرخ چرخش پرک به سوی میخ (صفت اسم) قطبی هرنقطه.


سیاره

ستارگان هفتگانه، و کاروان

لغت نامه دهخدا

قطبی

قطبی. [ق ِ طِب ْ با] (ع اِ) گیاهی است که از آن رسن سازند و رسن آن از رسن پوست نارجیل بهتر باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (لسان العرب). و آن غیر از قطبان است. (اقرب الموارد).


لعل قطبی

لعل قطبی. [ل َ ل ِ ق ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) قسمی از لعل که نگینه وار پهن باشد. (غیاث) (آنندراج).


مدارات قطبی

مدارات قطبی. [م َ ت ِ ق ُ] (اِخ) نام دو مدار که هر یک به فاصله ٔ 66 درجه و 33 دقیقه از خط استوا یکی در شمال و دیگری در جنوب خطاستوا قرار دارند. مداری که در شمال خط استوا است موسوم به مدار قطب شمال است و مداری که در جنوب خط استوا است موسوم به مدار قطب جنوب است. توضیح: از این جهت این دو مدار را مدارات قطبی گویند که نقاط واقع بر روی این دو مدار آخرین حد مناطق قطبی را مشخص میسازند به عبارت دیگر نقاط واقع بر روی این مدار و بالاتر (به طرف یکی از قطبین) شش ماه از سال را در تاریکی و شش ماه در روشنائی هستند. (فرهنگ فارسی معین).


علی قطبی

علی قطبی. [ع َ ی ِ ق ُ] (اِخ) ابن محمدبن عیسی دمشقی محلی نمراوی شافعی. مشهور به قطبی و ملقب به علاءالدین. فقیه بود و در سال 803 هَ. ق. در «نسرالبصل » درگذشت. او راست: 1- کفایهالمبتدی فی الفقه.2- مناسک الحج. (از معجم المؤلفین از الضوء اللامع سخاوی ج 6 ص 5 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 557).


مدار قطبی

مدارقطبی. [م َ رِ ق ُ] (اِخ) نام هر یک از دو مدار قطب شمال و جنوب که نزدیکترین حد مناطق قطبی را به خط استوا مشخص میکند.


عزالدین قطبی

عزالدین قطبی. [ع ِزْ زُدْ دی ن ِ ق ُ] (اِخ) ابن احمدبن دریب. از امیران یمانی است. او را برادرش مهدی (حاکم جازان) به سرداری یا رهنمایی سپاهیان مصر فرستاد و آنان شهر زبید را گشودند. سپس عزالدین به سال 924 هَ.ق. برادر خود را دستگیر کرد و خود بر جازان مستولی گشت و به سال 930 به دست اسکندر قرمانی بقتل رسید. (ازالاعلام زرکلی از العقیق الیمانی و الطائف السنیه).

واژه پیشنهادی

شفق قطبی

شفق قطبی یکی از پدیده های جوی زمین می باشد

فرهنگ معین

سیاره

(سَ یّ رَ یا رِ) [ع.] (اِ.) قمر، اجرامی که به دور ستارگان می چرخند.

(س رِ) (اِ.) گاورس، گیاهی است خودرو شبیه جو که در کشتزار گندم می روید.

فرهنگ عمید

سیاره

(نجوم) هر جرم آسمانی که در مداری بیضی‌شکل می‌چرخد، از خود روشنایی ندارند و از ستارۀ خود کسب نور می‌کند. δ سیاراتی که به دور خورشید می‌گردند به‌ترتیب فاصلۀ از خورشید عبارتند از عطارد (تیر)، زهره (ناهید)، زمین، مریخ (بهرام)، مشتری (برجیس)، زحل (کیوان)، اورانوس، نپتون و پلوتون،
[قدیمی] = سَیار
[قدیمی] کاروان، قافله‌،

گویش مازندرانی

سیاره

سنگ چین دور زمین یا باغ

معادل ابجد

سیاره قطبی

397

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری